پارتی عشق ۲

Asal12 Asal12 Asal12 · 1400/08/26 22:23 · خواندن 2 دقیقه

 

ادامه مطلب 

در خانه اگرست 

 

 

 

 

ناتالی: قربان مهمان جدیدتون اومده 

 

گابریل : الان می یام ناتالی 

 

 

مهمان  : سلام آقای اگرست 

 

 

گابریل: سلام لایلا خوش اومدی

 

 

لایلا : کاری که گفتید رو انجام دادم ( وی : چیکار کردی باز😐) 

 

گابریل ممنون لایلا حالا می تونی بری

 

 

ناتالی : مطمئنم که این دختر به کارمون می یاد 

 

 

آدرین : پلگ امروز یک حس عجیبی دارم احساس می کنم امروز لیدی باگ منو پس نمی زنه 

 

پلگ : درسته عاشق پنیر بد بوعم ولی این یکی واقعا بوی بدی میده

 

 

مرینت تیکی بلاخره طراحیم تموم شد حالا می تونم یکم بخوابم 

 

شب بخیر تیکی 

 

تیکی : شب بخیر مرینت 

 

 

ده دقیقه بعد

 

ساعت  بیق بیقققق

 

مرینت: چرا اینقدر زود صبح شددد

 

بیا بریم مدرسههه

 

 

 

فردا 

 

 

از زبان امتیس شخصیت جدیده اسمش رو هم خودم گذاشتم

 

اینم بیوگرافی امیتیس 

 

 

 بیوگرافی کامل ( دختر امیلی و گابریل بوده ولی همون موقعه که معجزه آساهاشون رو پیدا کردن امیتیس گم شد و اونا هم فکر کردن مرده و املی هم با معجزه گر طاووس سعی کرده یک امیتیس دیگه درست کنه که معجزه گرش شکست و اون سنتی مانستر رو هم نابود کرد )

 

قیافش : صورتش به امیلی رفته ولی چشماش سیاهه با موهای طلایی 

 

 

گابریل: ناتالی قراره امروز امیتیس بیاد بعد چند سال که گم شده بود 

 

 

ناتالی : قربان شما آماده اید

 

 

 

امیتیس در ذهنش : باورم نمیشه بلاخره دارم پدر واقعیم رو می بینم ولی همیشه می دونستم چه شکلی بوده این سنجاق عکس مادرمه این هم آدرین ( مثل اون چیزی که گابریل داشت ) 

 

 

در خانه اگرست 

 

 

ناتالی : آمتیس خوش اومدی 

 

امیتیس : ممنون 

 

 

گابریل : آمتیس خوشحالم که می بینمت 

 

آمتیس : منم همین طور پدر 

 

 

 

خب برای پارت بعدی ۵ تا نظر